آقای رایمون

« وبلاگ کامل غلامی »

آقای رایمون

« وبلاگ کامل غلامی »

آقای رایمون

و خدا برای هیچ کاری
با ما مشورت نخواهد کرد ...

بایگانی
[حذف شد]
۱۹ مهر ۹۳ ، ۰۶:۴۲
کامل غلامی
مثلا شرکتی که اینترنتتان را شارژ میکند، بخواهد امتیازش را به یک شرکت دیگر بفروشد ... در حین این واگذاری مشکلی برای اینترنت پیش بیاید ... یعنی از طرف آنها ... همه ی مشتری ها دارند اینترنت رایگان استفاده میکنند ! یکی شان رایمون خان ... خلاصه فعلا که مجانی نت داریم ... اگر روزی نبودیم بدانید نت پریده !
۱۸ مهر ۹۳ ، ۱۸:۲۸
کامل غلامی
بعد از چند روز پیگیری، بالاخره موفق شدم که کار پیدا کنم. قراره برم مدرسه ی بابا و کارهای کامپیوتری مدرسه رو انجام بدم . البته شاید بوفه هم وایسادم و جنس فروختم ! سه - چهار ماه را اینجور میگذرانیم ...
۱۸ مهر ۹۳ ، ۱۰:۰۱
کامل غلامی
پیشتر عاشق کسی بودم ، دختری اهل ِ این حوالی بود نه مدل، نه ستاره، نه مانکن، ساده اما عجیب عالی بود | سجاد رشیدپور + تمامِ شهر به دنبال نام عطر منند /  گرفته بویِ ترا تار و پود پیرهنم!                   |محمد رفیعی
۱۵ مهر ۹۳ ، ۱۳:۱۰
کامل غلامی
بارون خوبه ... اما نه وقتی یه لا پیرهن داری ، چترم نداری !
۱۵ مهر ۹۳ ، ۱۰:۵۹
کامل غلامی
[حذف شد]
۱۳ مهر ۹۳ ، ۱۶:۴۰
کامل غلامی
چاقو را برداشت، نزدیک پسر شد. زد ... نبرید ... زد ... نبرید ... دوباره زد ... بازهم نبرید ... وحی آمد : " بازی رو بُــردی ! " ابراهیم بلند شد، دست اسماعیل را گرفت و رفت ...   + عیدتون مبارک :)
۱۲ مهر ۹۳ ، ۱۷:۱۳
کامل غلامی

[حذف شد]



۱۲ مهر ۹۳ ، ۱۴:۵۸
کامل غلامی
[حذف شد]
۱۲ مهر ۹۳ ، ۰۶:۴۱
کامل غلامی
آرزوهایی که توی یک کاغذ پیچید و دود شد ... + یه شماره خاموش ، یه سیگار روشن !
۱۱ مهر ۹۳ ، ۱۵:۲۶
کامل غلامی