آقای رایمون

« وبلاگ کامل غلامی »

آقای رایمون

« وبلاگ کامل غلامی »

آقای رایمون

و خدا برای هیچ کاری
با ما مشورت نخواهد کرد ...

بایگانی

«وِر وِر»

پنجشنبه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۷، ۱۰:۳۲ ب.ظ


زندگى: چرخشى پُر از گیجى
دورِ باطل شبیهِ چرخ و فلک
تا سرت گرمه توى بازى هاش
صاف میشه تنِ ما زیر الک
بالِ پروازمونو مى چینن
خوش به حالت که مى پرى لک لک!

پر زدن هم یکم هوا میخواد

روبه رومون همیشه دیواره
لطفِ معمارِ خوبِ سدسازى!
زندگى بازىِ آتارى نیست
بد بیارى شدید مى بازى
"حرف هاتو بذار تو کوزه
یا عمل کن به جاىِ لفاظى"

اینو بابابزرگ یادم داد

وِل کنش! حرف مفت خیلیه ها
مفت هاىِ - اجالتا - فاخر
مغزمون داره منفجر میشه
انقَدَر زیرِ گوشمون وِر وِر
وروراتم ببر کتابش کن
چیزیَم که زیاد هَس ناشر!

گور جدِ درختِ سبزِ حیاط!!

پشتمون پل نبوده از اول
راهمونم که بى عقب گرده
جاده مونم همیشه یک طرفه س
اونى که رفته بر نمى گرده
تلخیاشم رو دوش من باشه
دوشِ مردى که شاعرى کرده

شعر تلخه، شبیهِ آبنبات!

شاعرا وصله هاى ناجورن
شاعرى هم داره دکون میشه
حرفِ تلخِ زیادِ مفتى بود
که تهش واسمون گرون میشه
بهتره شعرمو غلاف کنم
اینجورى باب میلتون میشه!

ور وراى منم بزن به حساب!




#کامل_غلامی


۹۷/۰۳/۱۰
کامل غلامی

ترانه

کامل غلامی

نظرات  (۵)

یه بیت هایی یاد شعرهای مهدی موسوی انداخت منو
موفق باشید👍👍👍
پاسخ:
هوم. مرسی
اینکه یاد مهدی موسوی افتادید به نظر خودم خوبه. به نظر شما چی؟
نظر خاصی ندارم ولی فک نمیکنم بد باشه... قبلا هم یه شعر ازتون خوندم که فک کنم یه جاهایی از چند بیت شعرهای دیگه استفاده شده بود (البته خودتون منبع ذکر کرده بودید ) وقتی اونو خوندم به این فک کردم اگه اسم شاعر نبود قطعا فک میکردم واسه مهدی موسوی هستش

من قبلا خیلی خیلی دیوانه وار مهدی موسوی میخوندم ولی بعضی از شعر های جدیدش رو دوست ندارم ح. یعنی شعرهای قدیمیش و بیشتر دوست دارم. دوم دبیرستان که بودم با ذوق رفتم نمایشگاه کتاب که ببینمش و کتاب بخرم ولی درست نیم ساعت قبل از رسیدن من غرفه اش جمع شده بود چون شعر هایی که ممیزی خورده بود رو کاغذ نوشته بود و لای کتابا فروخته بود :(
پاسخ:
عه؟ چه جذاب بود داستان غرفه نمایشگاهش
الانم که کلا کتاباش رو رایگان میذاره واسه دانلود
منم یه مدت خیلی خیلی زیاد ازش میخوندم
الان دیگه کلا گذاشتمش کنار
تاثیر پذیری م زیاده و این خراب میکنه کارو
نخندی ها. من معمولا چیزی از شعرات سرم نمیشه. اما اون (گور جدِ درختِ سبزِ حیاط!!) رو که فهمیدم کلی ذوق کردم.
شعور ادبیم داره بالا میره :))
پاسخ:
راستش قول دادم نخندم ولی با عرض پوزش نتونستم روی قولم بمونم :))))
دوتا کوچه پایین تر کلاس هم برگزار میشه اگر دوست داشتین جمعه ها ساعت 16 الی 18 طبقه سوم درِ آبی
والا اصلا هم جذاب نبود:(
ساعت سه شب از رودبار با مینی بوس راه افتادیم (از طرف یه انجمن ادبی اردو بود) با چه عذاب و گرفتاری و اینجوری شد اگه یه روز زودتر می رفتیم می شد که ببینیم.... 
منظورتون از تاثیرپذیری اینه که مثل اون شعر میگید؟ این دلیل نمیشه که نخونید.. به نطرم سطح و عمق مطالعه
شعرها و داستان های خوب که بره بالا و با توجه به استعداد خودتون این مسائل کم رنگ میشه و حتی خوندن شعرهای مورد علاقه میتونه الهام بخش قوی باشه...... 
پاسخ:
چه فاجعه ای شد که :/
البته تقریبا همه شاعرا در ابتدای کار از شعرهایی که میخونن تاثیرمیپذیرن
و بعد مسیر خودشون رو طی میکنن
این روال عادیه بنظرم. ولی نباید بیش از اندازه بشه
مبدا مختصات این آدرسی که گفتی کجا هست؟ سرکاریه؟
پاسخ:
دقیقا سرکاریه