کتاب ٥ بخشِ غزل، چارپاره، غزل مثنوى وترانه و نیمایى داشت
غزل هاش به نسبت هم زیاد تر بودن و هم قوى تر بنظرم. ادبیات یاغى تبار چنان اسمش کمى تند و بى پرواگونه ست. نمیترسه از چیزى. و همین نکته توى چندتا از آثارش توى این کتاب باعث سانسور شدن یسرى از بیتاش شده.
خیلى خیلى دوست داشتم شعرهاش رو. و بعد از خوندنش به شخصیت یاغى و سرکشش هم علاقه مند شدم. بنظرم اگر ٤-٥ ساعت وقت دارین و توى جیبتون ٧-٨ تومن پول هست بجاى پیتزا و چیپس و پفک "مثل داش آکل" رو بخونین. پشیمون نمیشین.نمونه بیت:
1. شعراشکش همیشه جریان داشت
چشم هایش چقدر شاعره بود
با خودآیى که لهجه اش تازى است
ناامیدانه در مناظره بود
رفت و با رفتنش به ما فهماند
زندگى هر چه بود مسخره بود
2. مى ترسم از تَذَبذَب یارانم
گفتى برادرم شده اى؟ باشد!
اثبات کن برادرىِ خود را
باید مرا به چاه بیندازى
تذبذب: مردد بودن
3. زندگى یک رمان عشقى نیست
زندگى کارگاه نجار است
که در آن ابلهان ناوارد
هر چه در ساختند دیوار است
4. گیسوان تو شعر فلسفى است
چشم هایت دو عارف خوش بین
من، به عنوان یک ابر شاعر،
مطمئنم که شعر یعى این
ادامه این شعرو گوش کنین:
على اکبر یاغى تبار
مثل داش آکل
نشر نیماژ
سال ٩٢ | چاپ دوم
٧٥ صفحه
#گفتگو_در_تهران
#سید_مهدى_موسوى
نشر سایه ها
١٩٥ صفحه
قیمت: ندارد!
موضوع
کتاب بطور خلاصه زندگى و مکالمه چند شخصیت توى تهرانه. تعداد شخصیت هاى
اصلى این کتاب ١٣ نفره. کتاب از ٩٣ بخش کوتاه تشکیل شده که هر بخشِ این
رمان توسط یک شخص بازگو میشه. مهمترین نکته براى شما بعنوان خواننده اینه
که بفهمین چه کسى بازگو کننده ى اون بخشه. کارى که چندان راحت هم نیست!
مهدى موسوى خیلى کم از اسم شخصیت ها استفاده کرده و با دادن ویژگى هاى خاصى
و منحصر به فرد به هر شخصیت اونها رو با ویژگى هاشون از همدیگه متمایز
میکنه.
مطمئنا اگه این ویژگى ها
رو نشناسین و نفهمین کى داره چه دیالوگى رو میگه گیج میشین و خطِ اصلى
داستان رو از دست میدین. پیشنهادم اینه که بعد از خوندن این متن حتما
نقدهایى که بر کتاب نوشته شده رو هم بخونین. بنظرم بهتره روى شخصیت ها یه
صحبتى بکنیم.
معرفى شخصیت هاى داستان:
١.
عاطفه: عاطفه همسر امیره. در قسمت اول وارد میشه. یه زنِ خانه دار که
عاشقِ حسین شده. تیکه کلام خاصش هم "به خدایى" هست بجاى "به خدا" یا "خدایى
در قسمت آخر رمان هم عاطفه وارد میشه و رمان با اون پایان میپذیره.
٢.
حسین: در بخش سوم وارد داستان میشه. یکجورهایى شخصیت اصلى توى داستانه (در
کل همه ى اون ١٣ نفر میتونن نقش اصلى داشته باشن) حسین شاعر و نویسنده
است. عاشق زینب(کتى) هست
ویژگى هاى متمایز کننده ش هم اینه که از مادرش خیلى صحبت میکنه و علاقه ش به مادر نمود داره توى صحبتاش.
٣. زینب (کتى): در بخش پنجم وارد داستان میشه. دوست حسین. دختر مرتضى و معصومه.
ویژگى هاش: تکه کلام هاى "مى زنگم" و "مى بوقند" و امثالهم. علاقه به پدر در متن صحبتهاش مشهوده
٤. مرتضى: در بخش ششم وارد داستان میشه. شاعر و نویسنده. پدر زینب (کتى). همسر سابق معصومه. همسر فعلى نرگس
٥. نرگس: در بخش هفتم وارد داستان میشه. همسر فعلى مرتضى
٦. على: در بخش دهم وارد داستان میشه. پدر محمود. رئیس پایگاه بسیج محل
٧. امیر: در بخش یازدهم وارد داستان میشه. همسر عاطفه. دوست دلارام. دوست حسین.
٨. مجتبى: در بخش ١٥ وارد داستان میشه. نوازنده و آهنگساز. دوست و همکار حسین. عاشق زینب. معشوق نیوشا
ویژگى ها: تمایلات همجنس گرایانه. علاقه به خودکشى
٩. دلارام: در بخش ١٦ وارد داستان میشه. معشوقه امیر. دوست مریم.
ویژگى ها: دختریه با روحیات پسرانه. تکه کلام "فیلان" بجاى "فلان"
١٠. مریم (ستاره) : در بخش ٢٠ وارد داستان میشه. معشوق دلارام. عاشق نیوشا
داراى تمایلات همجنس گرایانه
١١. محمود: در بخش ٢٥ وارد داستان میشه. برادرزاده مدیر انتشارات میعاد. عاشق زینب. پسر على
١٢. شاهرخ: در بخش ٢٦ وارد داستان میشه. نفوذى اطلاعات. دخترباز. عاشق نیوشا
١٣. نیوشا: در بخش ٣٨ وارد داستان میشه. عاشق مجتبی. معشوق مریم. معشوق مقطعى شاهرخ
یک راوى هم داریم که بیشترین نقشش
در انتهاى داستان هست و تکلیف هر شخصیت رو توى یه بخش خاص روشن میکنه.
همونجور
که دیدین داستان خیلى پیچ در پیچ و گیج کننده ست و اگه نتونین درست بخش
بندى کنین ممکنه متوجه نشین چى به چیه. پیشنهادم اینه که حتما بغل هر بخش
بنویسین این بخش متعلق به کیه و گفتگو بین چه کسایى داره رخ میده. اگر نسخه
چاپى کتاب رو دارین که هیچ ولى اگر ندارین من نظرم اینه از فایل پرینت
بگیرین و سیمى ش کنین و بخونین.
و در ابتداى رمان هم میتونین یه شجره نامه ( دقیقا مثل صدسال تنهایى مارکز) بکشین و ارتباطات رو مشخص کنین.
کتاب تلخ ولى عالیه.