آقای رایمون

« وبلاگ کامل غلامی »

آقای رایمون

« وبلاگ کامل غلامی »

آقای رایمون

و خدا برای هیچ کاری
با ما مشورت نخواهد کرد ...

بایگانی

یه ترسِ واقعی

سه شنبه, ۱۵ خرداد ۱۳۹۷، ۱۲:۱۷ ب.ظ



توى جنگى که بین آلمان و جمهوری چک پا گرفته بود و اصطلاحا بهش جنگ سرد میگفتن، مرز بین این دو کشور با فنس الکتریکی مسدود شد و این موضوع باعث شد آهوهایى که نزدیک این مرز زندگی میکردن نتونن وارد آلمان بشن! الان 28 ساله که این حصار الکتریکی برداشته شده و آهوهایی که امروز اونجا زندگی میکنن هیچکدوم اون حصارها رو ندیدن. اما نتایج یک تحقیق نشون داده که آهوهای نسل جدید هم جرات عبور از مرز رو ندارن! انگار این ترس از والدینشون بهشون به ارث رسیده!
اینو که شنیدم، یادِ خودمون افتادم. داریم با ترس‌هایی زندگى میکنیم که واقعی نیستن و فقط توى یه برهه خاص و براى هدفى خاص، به صورت مصنوعى ایجاد شدن. ولى ما ازشون میترسیم. خیلى واقعى، خیلى طبیعى




۹۷/۰۳/۱۵
کامل غلامی

نظرات  (۱۵)

چه نوع ترس هایی؟.
پاسخ:
ترس از عاشق شدن
حرف زدن
اعتراض کردن
خیلیه
خیلی

۝۝۝۝♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥۝۝۝۝

۝۝۝۝♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥۝۝۝۝

 

هم میهن ارجمند! درود فراوان!

 با هدف توانمند سازی فرهنگ ملی و پاسداری از یکپارچگی ایران کهن

"وب بر شاخسار سخن "

هر ماه دو یادداشت ملی میهنی را به هموطنان عزیز پیشکش می کند.

خواهشمنداست ضمن مطالعه، آن را به ده نفر از هم میهنان ارسال نمایید.

 

آدرس ها:

 

http://payam-ghanoun.ir/

http://payam-chanoun.blogfa.com/

 

[گل]

 

۝۝۝۝♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥۝۝۝۝

۝۝۝۝♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥۝۝۝۝

۱۵ خرداد ۹۷ ، ۱۳:۱۴ آسـوکـآ آآ
من این روایت رو یا شنیده بودم قبلا یا خونده بودم
اما واقعا همینطوره
ما هم ترسهای خودمونو داریم
هم بار ترسهای خونواده هامون رو شونه مونه
پاسخ:
آره. این روایت و داستان قبلا بارها در موضوعات مختلف عنوان شده
آوخ…
پاسخ:
درد گرفت؟
حکایت جالبی بود.
بعضی ترس ها از بی فکری ست
پاسخ:
بله.
ولی بعضی وقت ها جوری القا میشن که جلوی فکر کردن رو میگیرن.
بعضی وقتا خودمون مدیونیم حصاری وجود نداره و یه ترس الکیه ولی به خاطر ترس عزیز ترین های زندگیمون مجبوریم که اون کار و انجام ندیم تا اونا نترسن و خیالشون راحت باشه :(
هرچقدر هم سن میره بالا ریسک پذیری کم تر میشه با این فضای بی اعتمادی به آدما و جو مسموم جامعه.... 
کاش تناسخ راست باشه و اینا یه روزی درست شه و به کمال برسیم 
پاسخ:
دقیقا اون وابستگی به خانواده دهن آدمو سرویس میکنه -___-
اگه هم تناسخ راست باشه، میتونه ترسامونو کمتر کنه؟
...ولی توصیه می کنم که به خودتان قوت قلب بدهید و ترس را دور کنید..
مفرد ابتدای وبلاگتان، قابل تعمق است.
در ضمن، وبلاگتان پسندیدنی ست جناب "رایمون"...
پاسخ:
این توصیه بنظر شعاری نمیاد؟ چجوری از ترسناکا نترسیم؟
البته ما خودمون زیاد نمیترسیم ها. ولی خب هستن که بترسن
شما محبت دارید. ممنونم
۱۵ خرداد ۹۷ ، ۲۲:۵۱ פـریـر بانو
این رو من کجا خوندم؟ 
تو پیج ایسنتای شما بود یا شخص دیگه‌ای؟ :تفکر

:: و چیزی نداریم جز با تایید سد تکون دادن و آهی کشیدن...

پاسخ:
استوری هم گذاشته بودم. قبل نمیدونم کجا دیدید. تازه از این بحث علمی مطلع شدم.

هعی هعی
شعار نه؛ این جمله یک قوت قلب به نظر می آد.
ترس همه جا هست. اما مهم اینه که چه قدر ترسو بوده باشیم. و در لحظات بهرانی چه قدر این ترس در ما نمود پیدا کنه و ما اون رو بروز بدیم.

-صریح حرف زدن رو نمی پسندم. اما این کار رو کردم. من رو ببخشید.
اگر اجازه بدید وبلاگتون رو توی لیست پیوندها قرار می دم.
پاسخ:
آخه مشکل اینه ما همیشه از قوت قلب هایی که پوچ بودن ضربه خوردیم. نه؟
خیلی عالیه این تفکر مثبت. ولی به شرطی که واهی نباشه

- باعث افتخاره
خخخ چه دل پری داری!!!  پس خداروشکر کن که دختر نیستی چون ما بیشتر مجبوریم که بخاطر آرامش خانواده و..... از حقوق واقعی و مسلم خودمون کوتاه بیایم..... 
میگم شاید تناسخ باعث بشه هر سری که به دنیا میایم شجاع تر و پوست کلفت تر شیم با توجه به هدفش که کامل شدن ماست.... 
ا
پاسخ:
دیگه داره به اینجا میرسه. دیگه خودت بدون به کجا :)))))
میشه بهش امیدوار بود
ترس ها محدودمون میکنن. ترس های خانواده. به قول تو همونا که ارثین انگار. ولی باید وایساد جلوشون. و شکستشون داد. 
میدونی ترس هایی که ساخته ذهنمونه که از کل وجودمون قوی تر نیست.
پاسخ:
ولی گاهی وقتا اینقد توی خیالمون گنده ش میکنیم که نمیتونیم از پسش بر بیایم
آخه تخیلاتمون از خودمون قوی تره
واهی بودن رو ما رقم می زنیم.
بسیار سخن های پوچ و حرف ها و افکار و عقاید واهی بوده ند که به ثمر نشسته اند.

-بسیار متشکرم.
پاسخ:
اگه بتونیم برگردیم به اون انسانِ قدرتمند و خارج از شعار که عالی میشه
آخ آخ گرفتم 😕 
همه چی زیر سر مادرهای همیشه نگرانه... 
داداش من راه دور کار میکنه مجبوره حموم اینا بره با خودش گوشی ببره که مامانم نگران نشه 
یا مثلا عاشق ماهی گیر یه میگه سکوتش رو دوست دارم اون لحظه ایی که ماهی به قلاب میفته یه تمرکز خاصی میخواد و لحظه ی عجیبیه (البته دل نداره چند بار به محض ماهی گرفتن اونا رو تو آب انداخته دوباره )
تمام تجهیزاتش هم خریده و کلی کتاب خونده در این باره ولی خانواده اجازه نمیدن و میگن بری غرق میشی.. اون میگه من که حتی دستم به آب نمیخوره دور ایستادم میگن نه😂😂
پاسخ:
دقیقا همین مدل ها و در بعضی مواقع خیلی خیلی بدتراز اینها و شدیدتر ...
هر زمان که متوجه بشیم : هیچ چیز رو متوجه نمی شیم؛ [همه چیز را همگان دانند.]
بر می گردیم به اون انسانِ قدرتمند و خارج از شعار.
پاسخ:
ایشالا که به زودی این اتفاق بیفته
ای بابا اوضاع شما بدتره که .... 
متاسفانه درست هم نمیشه خواهرم سالهاست ازدواج کرده و بچه داره و خونش به ما نزدیکه روزی چهل بار بهش زنگ میزنن و برای کوچیک ترین کاری باید خبر بده.... 
این حل شدنی نیست😏
پاسخ:
همه مون داریم توی این سیکل دایره وار میچرخیم.