آقای رایمون

« وبلاگ کامل غلامی »

آقای رایمون

« وبلاگ کامل غلامی »

آقای رایمون

و خدا برای هیچ کاری
با ما مشورت نخواهد کرد ...

بایگانی

323. مهدی ترامادول !

شنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۳، ۱۱:۳۳ ق.ظ

میگفت هر کاری میخوام بکنم باید یه دونه ترامادول بندازم بالا. سردم بشه یکی ... گرمم باشه یکی ... سرم درد بگیره یکی ... خسته باشم ... میخام پیاده روی کنم ... اصلا هر کاری میخام بکنم ... شده همدم و غمگسارم. چند وقته بیخود و بی جهت هم میخورم! داشت همینجوری صحبت میکرد که دیدیم دسته زنجیرزنا دارن کم کم راه میوفتن . کاپشنش رو در آورد و داد به من. از جیب شلوارش یه بسته ترامادول در آورد ... یکیشون رو انداخت بالا و رفت داخل دسته و شروع کرد به زنجیر زدن ...


۹۳/۰۸/۱۰
کامل غلامی