آقای رایمون

« وبلاگ کامل غلامی »

آقای رایمون

« وبلاگ کامل غلامی »

آقای رایمون

و خدا برای هیچ کاری
با ما مشورت نخواهد کرد ...

بایگانی

«ذره ذره فکر شوم، برای تو»

جمعه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۷، ۱۰:۱۷ ب.ظ

 

میخواهم به تو فکر کنم. تا منتشر شوی در من. شبیه لختههای خون رویِ چاقویِ کندِ قاتلها. شبیهِ ویروسهای هپاتیت در تنِ نحیفِ افریقاییها. شبیهِ جنگ در خاورمیانه. میخواهم به تو فکر کنم. تا شعر شوی. تا دکمههای پیراهنت را باز کنی و کلمه باشد که بیرون بریزد از تنت. میخواهم به تو فکر کنم. نه مثلِ همه. نه مثلِ همیشه. خیلی عجیبتر. خیلی تازهتر. شبیهِ رقصِ دخترانِ ابوریجینال1 روی تکههای یخ. میخواهم عجیب به تو فکر کنم. حتی اگر مثلِ فرارِ سربازهایِ سوری غیرقانونی باشد. که سرپیچی ساده میشود وقتی قانون به سلیقهات نیست. به تو فکر کنم تا یخ بزنم در تنِ آتشینت. تو پُری از تناقض. و من پُرم از تو. شبیهِ کارخانهای که تفنگِ دوربیندار را در کنارِ جلیقهی ضد گلوله میفروشد. باید به فکرِ منفعت بود. شبیهِ تلویزیون که وقتی دخترانِ هزاره2 خودشان را از کوه پرت میکنند، تبلیغِ کرمِ ضدِ خارش پخش میکند. که وقتی بویِ اشکهای کارگری را استشمام میکند، از صادرات پستهی خندان خبر میدهد. باید همیشه به فکر منفعت بود و بیرحم. و من همین را میخواهم. میخواهم بیشتر به تو فکر کنم.

.

.

.

1. ابوریجینال: ساکنان بومی استرالیا که قدمتی 50هزار ساله دارند. بعد از تصرف استرالیا توسط انگلیس، بیش از 80 درصد جمعیتشان قتل عام شدند. این نسل به «نسل ربوده شده» شهرت دارند.

2. دختران هزاره: قتل عامِ اقلیت هزاره توسط «عبدالرحمن». چهل دخترِ هزاره که اسیر بودند و راهی جز اسارت و تن دادن به شهوترانیهایِ امیرِ افغان نداشتند، به شکلی متحد خود را از کوه به پایین پرت کردند. کوهی که بعدها به «چهل دختر» معروف شد.

+ عکاس را نمیدانم.

.

.

.

.

۹۷/۰۶/۱۶
کامل غلامی

کامل غلامی

نظرات  (۳)

آخ. چه قدر خوب بود.:)
پاسخ:
ارادت
فکر کردن محدودیت نداره
بهش همه جانبه فکر کن
پاسخ:
شاید خودش نخواد ..
حالا اینکه من این پستت رو پیوند زدم تو وبلاگم شاید چیزی رو نشون نده ولی نه، اتفاقا خیلی حرف داره این کارم. یعنی این نوشته‌ات، مثل چاقوی پدرخوانده که اونطور قشنگ فرو کرد تو تنِ قاتل پدر ومادرش، فرو شد تو جونم.
این متن عجیب بود. کامل خودتم فهمیدی عجیب نوشتیش؟!
پاسخ:
میدونی میخوام خودمو دار بزنم از خوشالی؟ نمیدونی
این متن و متن قبلی توی یه فضای دیگری بود اصلا. فهمیدم عجیب بود. اما نمی دونم چرا