یکم غر بزنم؟ :دى
نشسته بودیم توى تاکسى و منتظرِ مسافر. خیلىها بدون توجه به خطىهاى زرد رنگ ماشینهای شخصى را سوار میشدند چون آنها توى ایستگاه نمیماندند و همان موقع حرکت میکردند و معطلیِ کمتری داشتند. من و یکى دیگر از خانمها توى تاکسى نشستیم. گرم بود ولى خب کولر را روشن کرده بود. اندازه دوتاى ظرفیتِ آن تاکسى مسافر آمدند و از کنارمان عبور کردند و سوار شخصىها شدند و رفتند. با اعصابخردی نگاهشان میکردم و از اینکه تاکسی هی پُر نمیشد به راننده فش میدادم. بعد فهمیدم که رانندهی بنده خدا تقصیری ندارد. توجهم را معطوف کردم به عکسالعمل مسافران در برخورد با تاکس و شخصی. به طرز غیرمنتظرهای بیش از چیزی که فکر میکردم شخصیها اقبال بیشتری داشتند و راحت مسافر میزدند حتی! باید توجه کنیم که آن تاکسى هر ماه یا هر سال بابت خطى که تویش تردد میکند مالیات میدهد. ولى ماشینهای شخصى نه. آن تاکسى در قبال گم شدن وسایل درماشینش مسئول است و راحت میشود پیدایش کرد ولى شخصىها نه. تاکسىها افرادى هستند که حداقل از یکسرى فیلترها عبور کردهاند و مجوز گرفتهاند ولى شخصىها نه! تاکسها کارشان همین است و دارند با درآمد آن زندگیشان را میچرخانند ولی شخصیها مسافر میزنند تا پول بنزینان در بیاید! نباید عاملِ هرجومرج باشیم. به نظرم با کمى تحمل و صبر باید جلوى اینجور هرجومرجها را بگیریم. نگویید «بابا دلت خوشه ها! مردم آب ندارن بخورن!!» میدانم همه اینهارا. از طرفی هم دقیقا میدانم چه دارم میگویم. ولى به نظر بد نیست همینهایى که میتوانیم اصلاح کنیم را اصلاح کنیم.
#شخصى_سوار_نشویم
رایمون نوشت: عکس مربوط است به یکی از ایستگاه های تاکسی در رشت