آقای رایمون

« وبلاگ کامل غلامی »

آقای رایمون

« وبلاگ کامل غلامی »

آقای رایمون

و خدا برای هیچ کاری
با ما مشورت نخواهد کرد ...

بایگانی

۱۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کامل غلامی» ثبت شده است

 

 

 

 

میگویند

"کوزه گر

از کوزه ی شکسته

آب میخورد"

چشمانت

ضرب المثل می فهمند؟





 

 

طراح : امیر حسین - | 8harfi.ir


۲۵ تیر ۹۴ ، ۱۶:۵۹
کامل غلامی



داری از عشقِ این دلِ دیوونه رد میشی
داری بلد میشی، تو داری خیلی بد میشی

 رفتی و یک عاشق شده دنیاش زندونی
 تو میدونستی که بری، تنها نمیمونی

 
از بین مون اینجا یکی هر شب غزل خونه
 اونی که بسته ساکشو هرگز نمیمونه

چشماتو بستی رو به دنیایی که روشن نیست
 تو این جهانِ گنده هیچ جایی واسه من نیست

عکساتو میذارم کنار شمعدونی هام
 تا حس کنم رفتی و حالا من چقد تنهام

 تو رفتی و اومد سراغم قرص و بیداری
 تو رفتی تا من مطمئن شم دوستش داری



#کامل_غلامی



۲۳ تیر ۹۴ ، ۱۰:۳۷
کامل غلامی

 

 

 












 

 

اینقدر

تکرار نشو در نوشته هایم

این نوشته ها را

خیلی ها میخوانند



 

طراح : امیر حسین - | 8harfi.ir |


 

۲۳ تیر ۹۴ ، ۰۸:۴۹
کامل غلامی


چند وقتی میشود بدونِ من به خرید میروی .. مانتوهایی میپوشی که نه من انتخاب کرده ام و نه دوستشان دارم .. در عکس های سلفی ات جایم را داده ام به خرس پاندایِ سفیدی که چند ماه پیش در روز تولدت خریده بودمش .. چند وقتیست که بدونِ من نفس میکشی .. بدونِ من میخابی .. بدون من بیدار میشوی .. و اینها اصلا چیز خوبی نیست ... چند وقتیست که من دیگر هوایت را ندارم، نگرانت نمیشوم و اصلا نمیدانم کجایی ... دیگر موهایم را شانه نمیزنم و همیشه پیراهن صورتی رنگی که تو ازش متنفر بودی را تنم میکنم . از وقتی رفته ای برای خودم یک عطر تلخ خریده ام -یادم می آید که ظاهرا به عطر حساسیت داشتی- این ها هم نشانه ی خوبی نیستند ... در میان اینهمه نشانه ی بد، باز هم دلم را خوش کرده ام به پیامهای واتس آپمان که زمانی میشد بزرگترین احساسها را پشتشان دید .. حالا من واتس آپم را حذف کرده ام و آخرین بازدید تو هم از آن مال ِ دوماه پیش است ...


۰۶ تیر ۹۴ ، ۰۶:۱۷
کامل غلامی


چشمانِ تو گفتند او دیوانه ی دنیاست
 دیوانگی های جهانم باز پابرجاست
 بانویِ اسفندی تمام فصل ها زیباست
 مجنون تر از پاییز میدیدی زمستان را

 آلوده کردی شهر را، اصلا حواست هست؟
 یک عطر مردانه چرا رویِ لباست هست؟
 و نازو اطواری که خاص ِ خاص ِ خاصت هست
 من همدم ِ شبهایِ بیمارت نخواهم شد

 این عشق ها قبل از تو کابوسی خیالی بود
 عشق ِ نخست تو همان جعفر بلالی بود!
 و جای من یک نقطه ی تو زردِ خالی بود
 از روز اول تو مرا ناچیز میدیدی

دنیای من دنیایِ بی عارِ مریضت نیست
 دنیای من هم قدّ ِ دنیای عزیزت نیست
 من عاشقِ تو بودم و حتی به چیزت نیست!
 مجنون شده لیلا و لیلا هم جنون دارد

 آبی ترین رنگ هوا را زرد می خواندی
 کودک ترینِ کوکان را مَرد می خواندی
 من کاملم، روزی مرا همدرد می خواندی
 یک مَردِ همدردِ سراپا دردِ بی درمان

 در شهر اسم عاشقت را محترم دیدند
 بازاریان صد مشتری دوروبرم دیدند
 فکر و خیالات عجیبی در سرم دیدند
 گفتند: عاقل نیست، او دیوانه ی دنیاست


#کامل_غلامی



۱۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۶:۲۷
کامل غلامی

 

 

 

 

 






 








امشب

 شبِ خوبی نیست!

تمامِ شهر تو را آرزو میکنند



طراح : امیر حسین - | 8harfi.ir |



۰۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۲:۱۸
کامل غلامی

 

لبهای سرخت

من را یاد آن ماهی های گُلیِ قرمزِ

سفره یِ هفت سین می اندازد.

امسال

به جای آینه

 رو به رویِ "تو" مینشینم

و به لبهایت خیره میشوم

قرار است

 عیدیِ لبهایم را زودتر از همه بدهی ...

 



 

| حتما قشنگ می شود امسال حال تو |

+ عنوان و این تک مصرع از یکنفر که نمیدانم کیست است !


۶ نظر ۲۹ اسفند ۹۳ ، ۱۸:۵۱
کامل غلامی

 

 

 

 

 

تا چند روز دیگر زمستان به بهار میرسد

دستانم چیزی از زمستان کم ندارند

بهارِ من ...

 

| کامل غلامی





۲۵ اسفند ۹۳ ، ۱۰:۴۱
کامل غلامی

 

 

 

 

 

 

با موهایت

انقلاب کرده ای

بدون هیچ جنگ و خونریزی

یک انقلاب مشکیِ مخملی ...



| کامل غلامی




 

۲ نظر ۲۲ اسفند ۹۳ ، ۱۶:۰۰
کامل غلامی

هوا کم کم تاریک میشد و زمستان بیش از پیش سرمایش را به رخ میکشید. برف کلاهش را تا نزدیک پیشانی اش پایین آورد و دستانش را به هم مالید تا از شدت سرما بکاهد. درختان برای فرار از سرما یکدیگر را در آغوش گرفته بودند و ماه از آسمان برای خودش پتویی میساخت. در سکوت محضی که حکمفرما بود، صدای نفس های پدر را می‌شنیدم که در نور کم سوی چراغ نفتی برای سگ محافظ آقای غفاری لانه درست میکرد ...

+ این داستان رو واسه مسابقه ی داستان نویسی ای که رامبد جوان تو اینستاگرام برگزار کرده بود نوشتم (اینجا)

۰۸ اسفند ۹۳ ، ۰۸:۴۴
کامل غلامی