ولی من هرگز
همیشه باید یک دلیل محکم داشته باشم تا از کسی ببُرم و یا از او متنفر شوم. به همین راحتیها کسی را از قلبم دور نمیاندازم. و شاید این؛ خیلی هم خوب نباشد. شاید بهتر بود مثل خیلیها دکمهی «کات»ِ بعضی روابط را میزدم و خودم را زیاد درگیرش نمیکردم. ولی بعضی چیزها خیلی راحت تمام نمیشوند. یعنی دوست نداری که تمامشان کنی. پشت بعضی ارتباطها یکچیزهایی هست که نه آشکار میشوند و نه میتوانی نشانشان بدهی و نه حتی میتوانی با خودت تکرارشان کنی. بیشترینش اشکها و لبخندهاست. جزیٔیاتِ کمرنگ که با نخی باریک به هم وصل شدهاند. نمیشود نادیده گرفتشان و دور انداختشان. «ایلهان برک» میگفت «ولی من هرگز کسی که به خاطرم گریه کرده بود را، ترک نمیکردم.»
من هم هرگز.