تجمعِ اعتراضی مردمِ انقلابی!
خبرش را ابتدا توی تلویزیون خواندم. موقعی که داشت فوتبال منچسترسیتی و چلسی پخش میشد زیرنویسش کردند. تجمع اعتراضی مردم علیه اختشاشگران(!). گمان میکنم این اتفاقها اخیرا خیلی زیاد شدهاند. این تجمعها را میگویم. وقتی هر اعتراضی به اختشاش میانجامد و هر اختشاشی تهش به خروش مردمِ انقلابی(!) مطمئنن تقویم جا برای ثبتِ این مناسبتها کم خواهد آورد. همین امروز شیفتم شروع شده. صبح که شد فهمیدم نامهای زدهاند و کلِ پادگان (و شاید کل ادارات دولتی) را برای روزِ تظاهرات تعطیل کردهاند؛ تا همه در تجمع انقلابی حضوری حماسی داشته باشند. حالم از این تعطیلیها به هم میخورد اما خب دروغ است اگر بگویم وقتی فهمیدم فردا به صورت غیررسمی تعطیل شده خوشحال نشدم. خیلی هم خوشحال شدم. از آنجایی که شیفتِ اورژانسِ پادگان به شکلی مساعد تقسیم شده (یک هفته به صورت ۲۴ساعته شیفت دارم و یک هفته تعطیلم) و این روزها کمتر از قبل اذیت میشوم؛ این اتفاقها میتواند خوشیام را چند برابر کند. خوشی در زندان! در زندانی که یک زندانِ بزرگتر احاطهاش کردهاست. زندانی که این اواخر هیچ راهی به بیرون ندارد. فردا صبح ظاهرن باید آماده باش باشیم و منتظرِ زنگِ تلفن اورژانس بمانیم تا اگر خدای نکرده جایی چیزی شد خودمان را برسانیم. مطمئنم که چیزی نمیشود. مردم انقلابی که اختشاش نمیکنند! برنامه ریختهایم که فردا ساعت ۹صبح بیدار شویم و املت با پیاز درست کنیم و ورق بازی کنیم و امیدوار باشیم تا دوباره به اینترنت جهانی وصل شویم. آرزوهایمان از چه به چه تنزل کردهاند. هیچوقت حتی فکرش را هم نمیکردم که دلم برای بازیهای آنلاین تلگرام تنگ شود!
کدوم دیکتاتوری بوده که از اعتراض خوشش اومده باشه!!!
حالا فکر کن یه دیکتاتوری هم باشه که مملکتِ دشمنش رو گرفته باشه!
خب معلومه چه به سرِ ملتش میاره دیگه!