جنتلمن!
پنجشنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۱۰:۰۷ ب.ظ
روی فرشِ کثیفِ آسایشگاه نشستهام و لیست کلینیکهایی که آگهی استخدام زدهاند روبهرویم است. محمد اصفهانی توی گوشم میخواند و کانالهای خبری از آهنگ ساسیمانکن میگویند. آنورِ گوشی خانمی با صدایِ دستکاری شده - که واضحا تلاش میکند سکسی باشد - میگوید که همکار آقا نمیخواهیم. چند تای دیگر هم همین حرف را میزنند با این تفاوت که این آخری هیچ تلاشی برای سکسی شدنِ صدایش نمیکند. تصویرِ دخترانِ سورمهای پوشی که با آهنگِ «جنتلمن» بالا و پایین میروند و میرقصند پررنگتر از شماره تلفنهای کلینیک توی مغزم ثبت میشود. پیدا کردنِ کار آنهم در جوِ غبار آلود تهران، سختتر از روزهخوریِ قایمکیست. بستهی شیر و کیک را از توی یخچال بیرون میآورم و با یک معذرتخواهیِ کوتاه و ظاهری از بچههای آسایشگاه که روزهاند، چند ساعت زودتر افطار میکنم! آسایشگاهِ ۴ نفره از آسایشگاه ۲۰وخوردهای نفره دلگیرتر است. این را بعد از گذشت یک هفته تازه فهمیدهام. آن بیرون، مرد بودنمان گرچه باعثِ رسیدن به کلینیک و درمانگاه و بیمارستان نمیشود ولی این داخل ما حافظ مرزهای کشور شدهایم و مثلن زینت مملکت هستیم. نمیدانم چطور میشود. نمیدانم چرا درد را نمیشود نشان داد. شاید باید ما هم بیخیال باشیم و مانتوی سورمهای به تن کنیم و جلوی دوربین برقصیم تا توی پیجِ ۲ میلیونی ساسیمانکن نشانمان دهند ..
۹۸/۰۲/۱۹