آقای رایمون

« وبلاگ کامل غلامی »

آقای رایمون

« وبلاگ کامل غلامی »

آقای رایمون

و خدا برای هیچ کاری
با ما مشورت نخواهد کرد ...

بایگانی

از کیم‌ کارداشیان تا صابونِ گلنار!

يكشنبه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۷:۵۲ ب.ظ

 

شاید دیده و شنیده باشید که برخی محصولات، برخی انسان‌ها و برخی برنامه‌ها یکدفعه و در نتیجه‌ی یک تبلیغِ همه‌گیر تبدیل به یک کالا یا شخص یا برنامه‌ی بسیار معروف و مشهور می‌شوند و در مقابلِ سایر رقیبان تقریبا یک سروگردن بالاتر قرار می‌گیرند، درحالیکه شاید از نگاه تخصصی و ریزتر، مستحق چنین جایگاهی نباشند.
طبقِ نظرِ آدورنو (فیلسوف آلمانی) «در روند ایجاد شهرت و برندسازی ما با پدیده‌هایی مواجهیم که حتی ممکن است غیراخلاقی باشند.» مثلا اخبارِ دروغین در خصوص رسوایی‌ها، روابط خصوصی و شخصی، توقیف شدنِ یک اثر و .. این دست‌کاری‌ها می‌توانند همان کاری را با هر محصول و شخص و برنامه‌ای بکنند که [مثلا] با صابونِ گلنار کردند! ایجاد فضایی متفاوت و در بعضی موارد غیرطبیعی و مضحک که باعثِ تقاضایی کاذب و غیرضروری - حتی مشکل‌ساز - می‌شود. حال تصور کنید که شهرت‌های اینچنینی در خصوص هنرمندی جوان، یا یک نویسنده و یا .. رخ بدهد. کیم کارداشیان در نتیجه‌ی لو رفتنِ فیلم خصوصی‌اش معروف شد‌. جاستین بیبر در یوتیوب خود را عرضه و هوادار جمع کرد. و هزاران نفرِ دیگر مثلِ بدلِ ایرانیِ مسی که حتی با چند کیلو اضافه وزن هم اعتماد به نفسی شدید دارد تا در نیوکمپ حاضر شود و با مردم عکسِ یادگاری بگیرد!
چاپلین می‌گفت «شهرت بلایی‌ست که اگر در بیست سالگی بر سر کسی بیاید تا آخر عمر او را فلج خواهدکرد.»
و همین می‌شود که می‌بینیم در جامعه‌ی مشهورهایِ مجازی‌مان - یا به قولی سلبریتی‌ها - تناقض رفتاری و فکری مسخره‌ای در جریان است که شبیهِ بیدِ ناتوانی در حالِ اینور و آن‌ور شدنند! تناقضی که «طبلِ توخالی بودن»شان را واضحا فریاد می‌زند. سلبریتی‌های ما می‌خواهند هم ادای هنرمندان و میلیونرهای آن‌ورِ آبی را در بیاورند و هم شبیهِ مردم کوچه و بازار، توی پیاده‌روها کباب مگسی بخورند.
ما مخاطبان هستیم که در بروزِ قارچ‌گونه‌ی این مشهورشدن‌ها سهم بزرگی داریم. و همین که می‌بینیم هیچکس از این دوگانگی تعجب نمی‌کند و عکس‌العملی نشان نمی‌دهد شاید به معنای پذیرش این رفتار است. جامعه خود را مبتلا به این بیماری می‌داند و توانش را ندارد تا خودش را از آن پاک کند. شاید هم نمی‌خواهد!
البته باید اذعان داشت که هیچ فیلتری، قدرتمندتر و دقیق‌تر از «زمان» نیست. کافی‌ست اجازه دهیم تا زمان کارِ خودش را بکند. آن‌وقت است که می‌توانیم از «بودن» دقیق‌تر حرف بزنیم.
 
 
۹۸/۰۲/۰۸
کامل غلامی