نویسنده نشو!
توی آلمان چیزی به نامِ «آموزش نویسندگی» وجود نداره! از نظر آلمانها ایجاد محیطی که خارج از فطرت ذاتیِ انسانها باشه، یجورایی هتک حرمت به هنرِ ناب تلقی میشه! اونها معتقدند که برای نویسنده بودن و برای نشون دادنِ استعداد نویسندگی، باید منبع الهامی ذاتی در ذهن و مغز شخص وجود داشته باشه و آموزشِ صرف به هیچوجه پذیرفته نیست. البته این سنت به صد سال پیش برمیگرده و کمکم در حالِ براندازیه، اما نابغهپرستی توی آلمان هنوز هم اجازه نداده که موسسهها و آموزشگاههای مختلفی مثل قارچ سر از خاک بیرون بیارن و شروع به هنرجو پذیرفتن کنن. اتفاقی که توی آمریکا به شکلی افسارگسیخته در حال انجامه و البته ایران هم وضعیت خیلی بهتری نداره. با یه مقایسه کلی بین موسسههای آموزشی آلمان و آمریکا به این نتیجه میرسیم که توی آلمان ارزشگذاری بر نوشتن چیزی فراتر از یک هنر یا استعداده. تنها یک موسسه آموزشی ادبیات در این کشور به شکل آکادمیک فعاله درحالیکه تعداد این مراکز در آمریکا به پونصد عدد هم میرسه! و خب توی ایران هم که آمار مشخص و دقیقی نداریم و نداشتیم هرگز!
اما چه کنیم اگر قراره به این کلاسها وابسته نباشیم. خوندن و نوشتن، اولین، بهترین، موثرترین و کمهزینهترین راهیه که میتونیم و باید انتخاب کنیم. رفتن به کلاسهای فلان نویسنده که کتابش به چاپ بیستوپنجم رسیده و توی اینستاگرام فلانقدر کا فالوور داره، هیچ کمکی که نه، ولی کمترین کمک رو بهمون میکنه. باید زیاد بخونیم و زیاد بنویسیم. نویسندگی رو فقط از طریق انجام دادنش میشه یاد گرفت. و اگر دیدیم داریم به زور مینویسیم یا حوصلهی خوندن کتابهای ۴۰۰ - ۵۰۰ صفحهای رو نداریم، بهتره نوشتن رو بذاریم کنار. هیچکس مارو مجبور نکرده که نویسنده باشیم!