آقای رایمون

« وبلاگ کامل غلامی »

آقای رایمون

« وبلاگ کامل غلامی »

آقای رایمون

و خدا برای هیچ کاری
با ما مشورت نخواهد کرد ...

بایگانی

اختلافات جنسیتی!

يكشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۷، ۰۴:۲۸ ق.ظ

در طول ۲ ماهی که توی آموزشیِ پادگان به معنایِ واقعی زندگی می‌کردم با آدم‌های مختلفی حشر و نشر داشتم. با کارآفرینی که لفظِ قلم حرف می‌زد و عمیقا دلسوز بود تا قصابِ شوخ‌طبع و حاشیه‌درست‌کنی که نمی‌شد حرف بزند و ما خنده‌مان نگیرد. از کسانی که در فعالیت‌های فرهنگی‌ای چون چاپ و نشر و یا تولید پادکست و .. فعالیت داشتند تا دیزاینرِ خانه و استادِ نرم‌افزارهای کامپیوتر و ...
این‌ها را برای چه می‌گویم؟ بگذارید کمی جلو برویم کم‌کم به اصل قضیه می‌رسیم‌. دقیقا آن صحنه در ذهنم نقش بسته است: توی حسینیه و در صفِ نمازهای اجباری(!) بودیم که دیدم سربازِ کناری‌ام دفترچه‌ی کوچکِ آبی رنگی را از جیب اورکتش بیرون آورد و شروع کرد به انگلیسی نوشتن تویش. فاصله‌مان کم بود و صفحات دفترچه قابل دید بودند. کل دفترچه به زبان انگلیسی و خط شکسته نوشته شده بود. ظاهرا او خاطراتِ دوران خدمتش را به زبان انگلیسی توی دفترچه‌اش می‌نوشت. چنین اشخاصی کم توی آن دوماه به پستم نخوردند. جوانانی که مجبور بودند برای «مرد» شدن، دو سال از بهترین زمان‌های عمرشان را پوتین به پا اینور و آن‌ور بروند و واضحا شاهدِ از بین رفتنِ زمانشان آنطور که عمیقا دوستش ندارند، باشند. جوانانی که پیش از ورود به این‌جا زندگیِ پر جنب‌وجوش و مفیدی را می‌گذراندند و برای خودشان کارو کاسبی و شخصیتی داشتند، اما به محض ورود به خدمت با ادبیاتی تحقیر‌آمیز «بی‌برنامه» و «پسرک بخور و بخواب» خطاب می‌شدند. کسانی که «مجبور» بودند ۵ صبح از خواب بیدار شوند و همه‌ی کارهای «اجباری»ِ محوله را با بی‌میلی تمام انجام بدهند و ساعت ۹.۵ شب به «اجبار» بخوابند، چون ظاهرا «مرد» شدن اینطور میسر می‌شد. کسانی که فکر و توانایی‌شان بیشتر از نگهبانی‌های مسخره‌ی «اجباری»ِ بی‌نتیجه‌ای بود که یک نوجوان یا جوان ۱۸ - ۱۹ ساله نیز از پسش بر می‌آید. اما این «اجباری» بود که برایشان تصمیم می‌گرفت و اصلا هم ابایی نداشت که آن خاطره‌نویسِ به زبانِ انگلیسی هفته‌ای یک بار دستشویی‌های پادگان را بشوید. چون بالاخره آنجا باید تمیز می‌شد. این «سربازی» بود که اصلا برایش اهمیتی نداشت بی‌برنامه بودن، بلاتکلیفی، فعالیت‌های بیهوده و شدیدا بی‌نتیجه روی جوانانی که در گذشته برنامه‌ی مشخص و اهداف کوتاه و بلند مدت داشته‌اند چقدر می‌تواند حرص‌درآر و تنفر برانگیز باشد و این‌ها چقدر روی روح و روان آنان که می‌خواستند «مرد» شوند تاثیرگذار است. شنیدن سخنان دستوری برای جوانی که به اصطلاح غرور جوانی دارد و می‌خواهد «مرد» بشود، دردناک است. دقیقا به اندازه‌ی متلک‌های موتورسواران توی شهرها. و وقتی این دستورها و سخنان به تحقیر می‌گرایند عملا چیزی از «مرد»ی که مد نظر قرار گرفته باقی نمی‌ماند. بحث و صحبت در خصوص این «اجباری» محدود به یک موضوع و دو موضوع و چند ساعت و روز نیست. به قولِ یکی از سربازها «دو سال باید اسلحه‌ی ۴-۵ کیلویی رو حمل کنیم. حقیقتا بدتر از اینو اونور کردنِ یه بچه‌ی ۵ کیلویی توی شکم توی ۹ماهه!» «مرد» شدن در چنین فضایی که همه‌چیزش جابه‌جاست و ملاک و شاخص درستی برایش متصور نیستند، شاید کار احمقانه‌ای باید. اما خب چه می‌توان گفت. حالا که همین «مرد» شدن نیز «اجباری»ست.
راستی روز «زن» مبارک!

+ هدف مقایسه نبوده ولی اگر از این نوشتار توی مغزتان این دو جنس را منصفانه مقایسه می‌کنید، خوشحالم کرده‌اید.

۹۷/۱۲/۱۹
کامل غلامی

نظرات  (۹)

۱۹ اسفند ۹۷ ، ۰۵:۴۷ لوستر دیواری
جالب بود
۱۹ اسفند ۹۷ ، ۰۶:۴۳ جولیک ‌‌‌‌‌
آیا بهتر نیست در صورتی که اعتراضی به حقوق جنسیتی خودمون داریم، اون رو مقابل حقوق جنسیتی جنس مخالف قرار ندیم و مستقلا اعلامش کنیم؟
روز زن برای آگاهی بخشی و جلب توجه آدم ها نسبت به تبعیض های جنسیتی علیه زنانه. تبریک گفته نمیشه. به ما کاپ نمیدن بابتش. و حقوق تضییع شده ی شما رو هم از اهمیت نمیندازه. 
پاسخ:
بنده در مقابل قرار ندادم ها. اتفاقا فقط از مصائب مرد بودن گفتم. و خب از شانس این قضه هم زمان با روز زن رخ داد. یعنی یسری چیزهای توی استوری اینستاگرام برخی دیدم که نمیشد نگم. ولی واقعا برام سواله. چه ایرادی داره این نکته اینجا گفته بشه؟ آیا توی این روز حتما باید از زن و حقوقش گفته بشه و صحبت های دیگری نشه؟ همین خودش ناصحیح نیست؟
۱۹ اسفند ۹۷ ، ۱۲:۲۴ زهرا طلائی
جز تاسف برای این شرایط چکار میشه کرد...
پاسخ:
میشه تلاش کرد برای بهبودش. نه؟ نپرس چجوری چون الان هیچی نمی دونم
فارغ از جنسیت، کلا توی کشورمون یه‌سری قوانین اجباری و مزخرف که پشتش منطق خاصی نیست داریم! حالا چه برای شما آقایون، چه برای ما خانم‌ها! 
.
فقط اینکه اون مقایسه بین ۹ ماه بچه‌ توی شکم مادر و اسلحه رو قبول ندارم اصلا! 
پاسخ:
این قوانین مسخره به شکل عجیبی توی بیشتر کشورها وجود داره.
ولی از یک منظر میشه واقعا توجیهش کرد. به کسانی که زن بودن و سخت بودن رو به 9 ماه بارداری و حمل اون بچه توی شکم می دونن و سر این قضیه همیشه روی سر آقایون منت می ذارن
ما همچنان به نسل سرباز و سختی هایی که محتمل میشن تا اخر عمر ارادت داریم. 
پاسخ:
مام همچنان مخلصیم
روزی که بفهمی هیچ چیز این دنیا عادلانه نیست شاید بتونی آروم تر زندگی کنی.اینکه از صمیم قلب بهش اعتقاد پیدا کنی دردناکه ولی بعد یه مدت برات یه درد آشنا میشه.دردای آشنا صدمه های کمتری بهت میزنند.
پاسخ:
و چقدر داریم به دردهای متنوع و زیاد عادت میکنیم ...
۲۸ اسفند ۹۷ ، ۱۶:۴۳ جولیک ‌‌‌‌‌
مساله دقیقا  اینه که این روز رو گذاشتن برای اینکه دقیقا از همین صحبت بشه. بعد آقایون میان میگن روز زن مبارک؟ ما هنوز داریم میریم سربازی!

ضمن اینکه من عمیقا براتون خوشحالم که تنها مشکلی که میتونین جلوی کوه چالش های زندگی جنس زن در ایران قرار بدین، اینه که بعضیاتون دو سال میرین سربازی. ایشالا یه روز بعد از مساوی کردن حقوق و ارث و دیه و شهادت و حضانت و حق طلاق و حق تصمیم گرفتن برای بدن خود و حق انتخاب پوشش، ما هم به این مرحله برسیم که یه روزی که برای پرداختن به مشکلات شما قرار داده شده، بیایم بگیم هنوز اندرخم کوچه تمکین از شوهریم، روز مرد هم مبارک!

رفیق شما رو بردن دکتر برا وقت عملش، شما رفتی بالاسر دکتر میگی راستی منم جوش بلوغ جوانی زدم جاش نمیره، به منم برس اون وسط. که خب. بله. غلطه.
پاسخ:
من چیزی از حقوق زنان نگفتم. یعنی واقعا اینقدر سخته که بعد از اینهمه گفتن از حقوق زنان و پوستر و کلیپ و فیلم و آهنگ و شعر و رمان منتشر گردن ازش، شما تابِ متنی که بخشی از مشکلات مردان توش منعکس شده رو ندارین؟ اصلا کاری به زنان ندارم اینجا. توی متن هم گفته نشده زنان چه حقوقی دارن یا ندارن یا اصلن به چه حقوقی باید برسن و .. اصلا حقوق زنان مطرح نبوده توی این متن. و واقعا نمی دونم چرا حتی تابِ خوندن یه متن اینچنین که در خصوص مردان هست رو ندارین. شورش داره در میاد یجورایی :دی انگار از همه توقع دارین توی روز زن بیان از کرامات و شخصیت های بزرگ زنان بگن و هیچ حرف دیگری جز زن و خوبی هاش زده نشه. بابا همه آدمیم دیگه.
و من قطعا بر نمیتابم چنین تفکری رو. من از مشکلاتی که شاهدش بودم مستقیم، گفتم. و عاملش هم صحبتهای افراطی برخی دخترها توی اون روز بود. و با طعنه شاید روز زن رو هم تبریک گفتم. کاملا آگاهم به چنین موضوعی ولی حرفی از حقوق تضییع شده ی زنان نیاوردم توی این متن. هرچند جاهایی دیگر و بارها اون موضوع عنوان شده ولی خواهش میکنم بذارین برای خودمون هم بنویسیم. مام آدمیم!
۰۱ فروردين ۹۸ ، ۰۳:۲۴ جولیک ‌‌‌‌‌
حرف من همینه برادر. برای احیای حقوق خودتون لازم نیست به تلاش بقیه برای احیای حقوقتون طعنه بزنین.مطلقا هیچ کمکی به تسریع فرایند براورده شدن خواسته های شما نخواهد کرد. عادت ناخوشایندیه که سر همه چیز لگدی هم به جنازه ی این جنش های بی رمق زنان می زنن. 
پاسخ:
دقیقا تمامیِ جنبش های اینچنین با طعنه به مردان پیش رفتن و اصلن شکل گرفتن برخی شون. و دقیقا یکی از حرفام توی این پست همین بوده. می بینین چقدر اعصاب خرد کن میتونه باشه؟ تا شاید هم یکم تغییر توی اعتراضا و پلاکاردها ایجاد بشه.
۰۱ فروردين ۹۸ ، ۱۳:۵۶ جولیک ‌‌‌‌‌
:)
ما در مرتع دیگری می چریم گویا.
پاسخ:
اختیار دارین :)