آقای رایمون

« وبلاگ کامل غلامی »

آقای رایمون

« وبلاگ کامل غلامی »

آقای رایمون

و خدا برای هیچ کاری
با ما مشورت نخواهد کرد ...

بایگانی

دریای خیس

جمعه, ۱۹ مرداد ۱۳۹۷، ۰۲:۴۵ ب.ظ


دریای خیس

خیس شدهای. بوی نم تمام مشامم را پر کرده. تنت شور است. مزهی دریا میدهد. مزهی اشکهای بچگی توی مدارس دخترانه. از روسریات ماهیها بیرون میریزند. دستانت بوی دریا گرفته. بویِ آفتاب سوختگی. بالههایت را روی دستانم که میکشی دریا طوفانی میشود. گوشوارههایت را باز میکنی تا صدایِ مرغهای ماهیخوار توی مغزم پُر شود. همینکه به سینههایت خیره میشوم باران میگیرد. میلغزی از بین دستانم. در تنم ماسهها رسوب میکنند. بارانِ سینههایت وقتی تویِ صورتم میپاچد، غریق نجات توی ساحل غرق میشود. قایقها از گوشه چشمت عبور میکنند و همینکه به لبهایت میرسند واژگون میشوند. غرق شدن کارِ سختی نیست. فقط باید خیس شد و به گونههایت خیره نگاه کرد. تو خیس شدهای. خیس به آغوشم رسیدهای. شبیه نوزادی که با لبخند از رحمِ مادرش بیرون میلغزد.




+ عکاس؟



۹۷/۰۵/۱۹
کامل غلامی

کامل غلامی