«وِر وِر»
پنجشنبه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۷، ۱۰:۳۲ ب.ظ
زندگى: چرخشى پُر از گیجى
دورِ باطل شبیهِ چرخ و فلک
تا سرت گرمه توى بازى هاش
صاف میشه تنِ ما زیر الک
بالِ پروازمونو مى چینن
خوش به حالت که مى پرى لک لک!
پر زدن هم یکم هوا میخواد
روبه رومون همیشه دیواره
لطفِ معمارِ خوبِ سدسازى!
زندگى بازىِ آتارى نیست
بد بیارى شدید مى بازى
"حرف هاتو بذار تو کوزه
یا عمل کن به جاىِ لفاظى"
اینو بابابزرگ یادم داد
وِل کنش! حرف مفت خیلیه ها
مفت هاىِ - اجالتا - فاخر
مغزمون داره منفجر میشه
انقَدَر زیرِ گوشمون وِر وِر
وروراتم ببر کتابش کن
چیزیَم که زیاد هَس ناشر!
گور جدِ درختِ سبزِ حیاط!!
پشتمون پل نبوده از اول
راهمونم که بى عقب گرده
جاده مونم همیشه یک طرفه س
اونى که رفته بر نمى گرده
تلخیاشم رو دوش من باشه
دوشِ مردى که شاعرى کرده
شعر تلخه، شبیهِ آبنبات!
شاعرا وصله هاى ناجورن
شاعرى هم داره دکون میشه
حرفِ تلخِ زیادِ مفتى بود
که تهش واسمون گرون میشه
بهتره شعرمو غلاف کنم
اینجورى باب میلتون میشه!
ور وراى منم بزن به حساب!
#کامل_غلامی
۹۷/۰۳/۱۰