آقای رایمون

« وبلاگ کامل غلامی »

آقای رایمون

« وبلاگ کامل غلامی »

آقای رایمون

و خدا برای هیچ کاری
با ما مشورت نخواهد کرد ...

بایگانی

می تو نم

شنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۶، ۱۰:۳۳ ب.ظ


بحثِ مشکلات اخیر بلاگفا و اذیت کردناش شده بود توی اینستا که یکی از دوستای وبلاگی طی پیامی در دایرکت اعلام نمود، "کاش یه متنِ قشنگ بنویسی امشب، درباره ی نور و امید و پاییز و شباش."

واسه کسی که خودش امید زیادی برای ادامه ی کار نداره و حتی مسیرِ قطعیِ زندگیش هنوز مشخص نیست و بین سه تا انتخاب بدجور گیر کرده، نوشتن در این موردها خیلی سخته. خیلی سخت و شاید نشدنی. من توی این سه سالی که وارد دانشگاه شدم همیشه سعی کردم برم دنبال علاقه م و با تمومِ زور و تلاشم اون علاقه رو به ثمر بنشونم. ولی خب نشده. اونجور که خودم احساس رضایت داشته باشم نشده. وقتی میخوام ادبیات رو قوی ادامه بدم، درسهای دانشگاه و بیمارستان پاپیچم میشن و نمیذارن تموم زورمو بذارم پای ادبیات. وقتی میخوام برای دانشگاه و درسام وقت بذارم، شعرها و داستانا توی مغزم رژه میرن و تصویرشون حک میشه روی جزوه و کتابام. وقتی هم که دارم برای روانشناسی و مشاوره تلاش میکنم، اون دوتا موضوع با همدیگه یورش میارن و با یه تکل از پشت میزنن ساقط میکنن هر چیِ مشاوره و روانشناسی و کنکورو.

نمیدونم. واقعا نمیدونم تهِ این داستان چجوری قراره تموم بشه. ولی من تمومِ زورمو میزنم. من دارم واسه هر سه شون وقت و انرژی میذارم پس نمیتونن ازم دور بشن و بهم توجه نکنن. من از هر سه شون نتیجه میخوام. من میخوام سه تا هندونه رو با هم بردارم. هر سه رو هم سالم و محکم و توی زمان خودش به مقصد برسونم. من امیدوارم به ادامه ی راه. من نور رو میبینم توی این شبای سردِ پاییزی. من یا راهو پیدا میکنم یا یه راه میسازم. حتی اگه اون راهه، خاکی باشه. گرد و خاکای پشتم نمیتونن جلویِ دیدنِ هدفِ جلو روم رو بگیرن. میرم واسه برداشتن سه تا هندونه توی یه جاده ی خاکی.


۹۶/۰۷/۱۵
کامل غلامی

نظرات  (۳)

سلام.
خونه نو مبارک:)
یه سوال بپرسم با اجازه تون
با سیستم مهاجرت بیان اومدید؟
بعد اگر پاسختون مثبت هست در  این مهاجرت احیانا یکسری پست ها این وسط فنا نشدند؟
دغدغه ی خیلی وقت من هم هست مهاجرت...اما خاطرات این ۹ سال وب نویسی رو در و دیوار بلاگفا دست و پام رو میلرزونه واسه مهاجرت...
به هر حال خونه ی نو مبارک:)))

پاسخ:
سلام
آره. البته من پارسال با مهاجرت اومدم و یکسری پست ها از بین رفتن. آره
یه مدت اصلا اینجا ننوشتم و دوباره شروع کردم به نوشتن توی اینجا
واقعا که....... چطوری با این جا ارتباط برقرار می کنید ما که نتونستیم هیچ ارتباطی با بلاگ برقرار کنیم نه شکلک داره نه هیچی دیگه اه اه اه :(
پاسخ:
واقعا اف بر ما
واقعا تعادل برقرار کردن بین علاقمندی ها ودرس ها کار سختیه...



پاسخ:
هوم ...