آقای رایمون

« وبلاگ کامل غلامی »

آقای رایمون

« وبلاگ کامل غلامی »

آقای رایمون

و خدا برای هیچ کاری
با ما مشورت نخواهد کرد ...

بایگانی

۱۶ مطلب با موضوع «هشتگ کامل غلامی | ترانه» ثبت شده است


عاشقت میشمو نمی فهمی
عاشقی یه جنونِ ذاتی بود
تو نباشی چقدر "شیرین"ه
بی تو این زندگی "نبات"ی بود
"دور بودیمو حس نزدیکی
اشتباهِ محاسباتی بود" *

رابطه بینمون ... مناسب نیست
فاصله بینمون ... آره خوبه!
میرم از کوچه های غمگینت
تو همین جا بمون ... آره خوبه!
عشقمون هم که رنگ رنگ شده
مثلِ رنگین کمون! آره! خوبه؟

رفتنت مثلِ رفتنِ جون، نه!
گریه هاتم گلابِ کاشون، نه!
عاملِ ابرای سیاه تویی!
سهمِ من قطره های بارون؟ نه!
فک کنم تیکه ی نچسب منم
بعدِ من حالِ شهر میزون، نه؟

حسِ تلخی که داشتم واسه -
- روزهایِ عجیبِ دوری بود
هر بلایی که اومده به سرم
راه حلش فقط صبوری بود
رفتنت خنده مو عوض کرده
خنده هام یادته چجوری بود؟!

اشتباهی که کرده بودیمو
عشق داره تقاص پس میده
دنیا هر چی گرفت سالم ازت
داره خیلی قناس پس میده
عشق حالا جوابِ ماها رو
با دوتا شاخه یاس پس میده

این دوتا شاخه یاس یعنی تو
دردهای قناس یعنی تو
اشتباهات ایناس: یعنی تو -
- عشق رو اشتباه می دیدی
اشتباهی تقاص پس میدی
هیچ چیزی ازم نفهمیدی

تف به مردی که قیل و قال نداشت
مزه ی زندگی ش نباتی شد
تف به پروانه ای که بال نداشت
عاشقیش یه جنونِ ذاتی شد
تف به جبری که احتمال نداشت
اشتباه محاسباتی شد


*آرین داوودی

#کامل_غلامی

۰۵ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۲:۰۵
کامل غلامی


درسته که دیوار بوده جلوم
ولی کم نیاوردم و تاختم
جلو سختیا خم نشد پشتمو
من این زندگی رو خودم ساختم

#کامل_غلامی


۰۲ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۱:۰۶
کامل غلامی


زندگی چیز قشنگیه ولی واسه ما نه!
واسه ما جهنمه،  آتیشِ سختی میباره
شماها خوشین کنارِ همدیگه خیلی زیاد
روبه ماها هرچی که دیده میشه یه دیواره

#کامل_غلامی


۰۲ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۷:۰۶
کامل غلامی
 

به خیابون نگاه می کردی
تا که با عشق کودتا بکنی
اسمِ من رمزِ کودتای تو شد
ممکنه اسممو صدا بکنی؟

تویِ شهری که عشق ممنوعه
عاشقی نیس(ت) کار هر مردی
صادقانه مصدقت شدمو
وحشیانه تصرفم کردی

کودتایی که جنسِ عاشقیه
روزهایی که سرزمینِ تنم -
- تویِ زندونِ تو اسیر شده
حرفِ آزادیو چرا بزنم؟!

چشم هاتم شبیهِ شورشیا
هر چی بود و نبود، نابودن
دولتی از تو رویِ کار اومد
که وزیراشم عاشقت بودن!

تیره کرده تمومِ شهرِ منو
تارِ موهای مشکی و کوتات
انقلابی عجیب رخ میده
لابه لایِ دو خطِ ابروهات

هر خشابی که از تو خالی شه
یه نفر عاشقونه جون میده
پاسبونی عقب عقب میره
پرچمِ صلح رو تکون میده

چشم هایِ سیاهِ شورشیو
حمله ور کن به شهرِ آوارم
"من به اشغالِ تو در آمده ام
صهیونیسمی که دوستش دارم"*

 

#کامل_غلامی

* بیت از یاسر قنبرلو


۰۳ دی ۹۵ ، ۱۱:۰۷
کامل غلامی



داری از عشقِ این دلِ دیوونه رد میشی
داری بلد میشی، تو داری خیلی بد میشی

 رفتی و یک عاشق شده دنیاش زندونی
 تو میدونستی که بری، تنها نمیمونی

 
از بین مون اینجا یکی هر شب غزل خونه
 اونی که بسته ساکشو هرگز نمیمونه

چشماتو بستی رو به دنیایی که روشن نیست
 تو این جهانِ گنده هیچ جایی واسه من نیست

عکساتو میذارم کنار شمعدونی هام
 تا حس کنم رفتی و حالا من چقد تنهام

 تو رفتی و اومد سراغم قرص و بیداری
 تو رفتی تا من مطمئن شم دوستش داری



#کامل_غلامی



۲۳ تیر ۹۴ ، ۱۰:۳۷
کامل غلامی


چشمانِ تو گفتند او دیوانه ی دنیاست
 دیوانگی های جهانم باز پابرجاست
 بانویِ اسفندی تمام فصل ها زیباست
 مجنون تر از پاییز میدیدی زمستان را

 آلوده کردی شهر را، اصلا حواست هست؟
 یک عطر مردانه چرا رویِ لباست هست؟
 و نازو اطواری که خاص ِ خاص ِ خاصت هست
 من همدم ِ شبهایِ بیمارت نخواهم شد

 این عشق ها قبل از تو کابوسی خیالی بود
 عشق ِ نخست تو همان جعفر بلالی بود!
 و جای من یک نقطه ی تو زردِ خالی بود
 از روز اول تو مرا ناچیز میدیدی

دنیای من دنیایِ بی عارِ مریضت نیست
 دنیای من هم قدّ ِ دنیای عزیزت نیست
 من عاشقِ تو بودم و حتی به چیزت نیست!
 مجنون شده لیلا و لیلا هم جنون دارد

 آبی ترین رنگ هوا را زرد می خواندی
 کودک ترینِ کوکان را مَرد می خواندی
 من کاملم، روزی مرا همدرد می خواندی
 یک مَردِ همدردِ سراپا دردِ بی درمان

 در شهر اسم عاشقت را محترم دیدند
 بازاریان صد مشتری دوروبرم دیدند
 فکر و خیالات عجیبی در سرم دیدند
 گفتند: عاقل نیست، او دیوانه ی دنیاست


#کامل_غلامی



۱۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۶:۲۷
کامل غلامی