آقای رایمون

« وبلاگ کامل غلامی »

آقای رایمون

« وبلاگ کامل غلامی »

آقای رایمون

و خدا برای هیچ کاری
با ما مشورت نخواهد کرد ...

بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غزل» ثبت شده است


در روضه ی تو چای عجب حالی داشت

عشقِ تو درونِ دل من جایی داشت

عشقی که تمامِ تاروپودش غم بود

عشقی که نشانه ی سبک بالی داشت

در مجلست آمدم که بیمار شوم

زنجیر، عزاداریِ بیماری داشت

نامِ تو کلیدِ هرچه آبادانیست

بی نامِ تو شهرم همه ویرانی داشت

ذکرِ تو که بر سرِ زبان ها باشد

دیگر چه کسی نیاز به یاری داشت

گفتیم حسین و آه و افسوسی که

عباس میانِ خیمه ها خالی داشت

ای کاش دو چشمِ تیزِ او بینا بود

ای کاش حرم هوایِ بارانی داشت

بعد از تو عرب به جهل خود برگشتند

بعد از تو عرب نشانِ رسوایی داشت

بعد از تنِ بی سرت حسینی شده بود

هر ضد حسین، اگر که بیداری داشت

دوریم ز کربِ پُربلا .. غمگینیم

شاعر چقَدر تصوری واهی داشت

دوریم ز کربِ پُر بلا .. عیبی نیست

نزدیک شدن به تو مگر کاری داشت ؟


#کامل_غلامی



۴ نظر ۲۷ مهر ۹۴ ، ۲۰:۱۷
کامل غلامی



راهی که روبه روی تو افتاده راه نیست

طی کن مسیر را که رهت اشتباه نیست

 

پیراهنش ز هر دو طرف پاره گشته بود

یوسف که کُشت خودش را ، چاه نیست

 

اینجا نظر به چشم تو بد میکنند ، آه

او که حسود نبود ، او ضرر خواه نیست

 

کوهی که بعد رفتن خود ساخت بر سرم

کوهی نبود که کاه شود ، کوه کاه نیست

 

لیلا پس از شمارش آرا صعود کرد

لیلا پس از صعود، ز افتادن آگاه نیست

 

پروانه دور چراغی گذر کرد، سوخت

پروانه مرد بود ولی شمع ماه نیست

 

صد راه را به راه غلط رفت و بازگشت

برگشتن از مسیر خطاها گناه نیست

 

مریم جواب سرزنش قوم را نداد

عیسی برای مادر خود تکیه گاه نیست

 

حرف کلاغ پیر بین همه معتبر شود

وقتی درون جنگلشان شیر ، شاه نیست



#کامل_غلامی



۰۳ دی ۹۳ ، ۱۲:۵۷
کامل غلامی