آقای رایمون

« وبلاگ کامل غلامی »

آقای رایمون

« وبلاگ کامل غلامی »

آقای رایمون

و خدا برای هیچ کاری
با ما مشورت نخواهد کرد ...

بایگانی
 

امتحانِ چندان خوبی نبود، ولی خب آنقدرها هم بد نداده بودم که پاس نشوم. داشتم با استاد صحبت می کردم که شرایط امتحان فلان بود و قرار بود تستی بدهید نه تشریحی و از اینجور بهانه ها که برگشت و گفت : "درس نمیخونیا! به زور شدی 8 که اگه بخوام اون کنفرانس نصفه نیمه تونم حساب کنم، میش 8.5 !" بجای اینکه بخواهم با شنیدنِ این نمره ناراحت شوم، بیشتر تعجب کردم! خب درست است که این ترم اصلا درست و حسابی درس نخوانده بودم ولی تویِ برگه هم جوری سیاه کرده بودم تا حداقل 10 را بگیرم. همه ی اینها را به استاد گفتم ولی در جواب گفت : "اگه یه ترمِ دیگه این درسو بخونی دیگه انقد هوای شعر و شاعری به کله ات نمیزنه" بخشکی شانس! اینها دیگر از کجا فهمیدند شعر و شاعری ما را؟! حرفی در جوابش نداشتم جز اینکه با گردنِ کج رو به رویش بایستم تا دلش به رحم بیاید و نمره ام را بدهد. گفت: "ببین اگرم بخوام ببرم روو نمودار نمره ات میشه 9! بازم پاس نمیشی. تنها راهی که برات میمونه اینه که بری اون خانمی که 19.5 شده رو بیاری تا اون رضایت بده و بهت بدم10" اینطور شد که رفتیم برای اولین بار از یک دختر درخواست کردیم تا بیاد و شفاعتمان بکند! اینها را گفتم تا بدانید  که اگر درس را برای درس خواندن و فهم مطلب نمیخوانید! لااقل جوری بخوانید که هیچوقت دست به دامنِ شاگردِ اولِ کلاستان نشوید

۰۳ بهمن ۹۴ ، ۲۲:۳۶
کامل غلامی

من عاشقت شدم که بدانی This Is LOVE

من شاعرم ولی تو همانی This Is LOVE

در بین مردمی که گذر می کنند زود

ای کاش پیشِ من تو بمانی This Is LOVE

من پایِ عشقُ LOVE شدم پیر لعنتی

اما هنوز هم تو جوانی This Is LOVE

این است عشق در همه ی شهر و بوم ها

من عاشقت شدم که بدانیThis Is LOVE

 

+ تعداد شعرهایی که تویِ این ترم موقع امتحان ها گفته ام خیلی زیاد شده و این اصلا نشانه ی خوبی نیست

/ این دفعه امتحان زبان عمومی / 

۰۳ بهمن ۹۴ ، ۲۲:۳۵
کامل غلامی


روبه روی میز کامپیوتر نشسته ام. در حالیکه کامپیوتر خاموش است. جزوه ی فیزیولوژی را گذاشته ام در جای مخصوص کیبورد و شروع میکنم به خواندن :"هورمونها از نظر ساختار به دو نوع 1.پپتیدی و 2.استروئیدی تقسیم می شوند. تقسیم بندی دیگری از هومونها وجود دارد که آنها را به 4 دسته تقسیم می کند." چهار صفحه از جزوه را می خوانم و حس میکنم دارم بالا می آورم. نه اینکه جزوه بد باشد. نه ... اتفاقا جزوه را یکی از دخترهای خوش خطِ کلاس نوشته. خوب هم نوشته ولی خب ...  جزوه را کنار می گذارم. گوشی را بر میدارم و می روم توی پوشه ی Recording آخرین دکلمه ای را که انجام داده ام گوش میکنم. ترانه ای از میثم بهاران را دکلمه کرده ام که آهنگ زیر صدایش هم آهنگی از فریبرز لاچینی است. بعد از اینکه (نمیدانم چندبار) دکلمه را گوش می دهم، گوشی اخطار میدهد که گوش دادنِ طولانی مدت به آهنگ برای شما ضرر دارد. اعتنایی نمی کنم. می روم سراغ دکلمه های علیرضا آذر. "تومور2 / هم مرگ / دودریک" از بهترین دکلمه هاییست که تا کنون شنیده ام. تویِ حال و هوای خودم هستم که گوشی بدون اینکه اخطاری بدهد خاموش می شود. ظاهرا شارژش تمام شده بوده و من متوجه اخطارش نشدم. گوشی را میزنم توی شارژ. جزوه را دوباره میگذارم رو به رویم و فکر میکنم چرا باید هورمونها یکجا دو نوع باشند و یکجا چهار نوع !


۱۳ نظر ۲۵ دی ۹۴ ، ۲۰:۲۵
کامل غلامی


برو

هست مکتبهایی که توو اون

بدون امتحان

قبولی ..!


معین ز - از آلبوم درس عشق


۲۵ دی ۹۴ ، ۱۶:۵۱
کامل غلامی

اصلا ولش کن شعر را
سیگار داری ؟!


۱۱ نظر ۲۳ دی ۹۴ ، ۱۱:۴۰
کامل غلامی


[ این جا قرار بود یک متن در مورد یک هم دانشگاهی نوشته شود. ولی به دلیل بازدید بالای این وبلاگ! و امکان رسیدن این متن به آن هم دانشگاهی، از نوشتنش صرف نظر میکنم. یعنی نوشته ای که یک ربع راجع بهش فکر کرده بودیم را پاک میکنیم. شعر میخوانیم بجاش! ]



+ در فرجه ها گاهی به تو که فکر میکردم

مشکیِ چشمانت به درسم غالبیت داشت

گفتی که حرفِ عاشقانه مالِ بعد از ترم

انگار درس و مشق هایت ارجحیت داشت

                                                            #کامل_غلامی


۱۲ نظر ۱۷ دی ۹۴ ، ۱۰:۲۲
کامل غلامی


پریدن

کارِ گنجشک های بی جا و مکان است

آن گنجشکی که روی سیم برق نشسته

یا پایش گیر است

یا دلش

#کامل_غلامی



| متاسفانه در مود عکاس این عکس اطلاعی ندارم ... 



۸ نظر ۱۴ دی ۹۴ ، ۰۹:۵۱
کامل غلامی

داشت دایجستیو میخورد و چای مینوشید

رضا صادقی گوش میداد (هوا سوز داره لباست کمه / منو تن کن و توو خیابون بیا ... )
و وبلاگ دوستانش را با دقت مرور می کرد
فرجه ی امتحانات شروع شده بود


۲۴ نظر ۰۹ دی ۹۴ ، ۱۰:۴۴
کامل غلامی


هیچی مثل دوچرخه سواری های دوران کودکی نیست

حتی گُل زدن به بایرن توی فینال جام باشگاه های اروپا توی دیقه ی 90 !


۱۵ نظر ۰۵ دی ۹۴ ، ۲۱:۲۰
کامل غلامی


پیمان: دوست دارم اونی که منو میکُشه از روو نفرت بکُشه، نه از روی وظیفه

 بابک حمیدیان در فیلم سینمایی من دیه گو مارادونا هستم اثر بهرام توکلی



۱۶ نظر ۰۴ دی ۹۴ ، ۱۳:۳۵
کامل غلامی