داریم میگندیم! داریم میمیریم!
يكشنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۷، ۰۵:۱۸ ب.ظ
دیدى چقد راحت بود؟ فقط اولش یکم درد داشت. عادتکردن رو میگم. زیر گوشمون
خونده بودن وقتى یاد بگیرى عادت کنى همه چى بهتر میگذره. بهمون یاد داده
بودن شلوغ که بکنى ضرر مىکنى. تهشم هیشکى نیست که بیادو طرفت رو بگیره.
باید تنهایى درد بکشى توى انزواى خودت. زیرِ گوشمون خیلى آروم گفتهبودن که
«اعتراض نکن، تو یه میهنپرستِ غیرتى هستى. فریاد نزن، تو یه جوونِ قوى هستى
که آیندهشو میتونه خیلى خوب بسازه.» با همینا خرمون کردهبودن. یه یادداشت نوشتهبودن و گذاشتهبودن
توى جیبِ پیرهنِ تکتکمون. هر بار نگاش مىکردیم با حسى که مخلوطى از ترس و
میهندوستى بود، از اعتراض و فریاد و شلوغ کارى دست مىکشیدیم.
اما
یادمون نبود بالاخره از یه جا نشتى مىده. حواسمون نبود آدما هم تا یه حدى
توان دارن و یهو ممکنه آمپرشون بچسبه به سقف. اینارو کسى بهمون یاد نداده بود. بهمون یاد نداده بودن وقتى کسى حقمونو خورد چجورى جلوش وایسیم. بهمون
یاد ندادهبودن یه کراواتى هم میتونه دزد باشه. یه قرآنخون هم میتونه فاسد باشه. کسى نبود بهمون یاد بده عادت نکنیم. کسى نبود یقهمونو سفت بچسبه و بگه «عادت
کردن ینى مرگ. ینى فلاکت. ینى یه مرداب که هرچقدم آبِ تمیز توش بریزى تهش
میگنده! » یادمون ندادن که کمکارى زرنگبازى نیست، حقخوریه! یادمون ندادن حقخورى تهش توى گلومون میمونه. یادمون ندادن گلو فقط واسه نشخوار کردن نیست و
گاهى وقتا باید براى گرفتنِ حق به کارش انداخت. درسته ما خودمون هم نرفتیم
سمتش تا درست یاد بگیریم ولى خب شرایطش هم مهیا نبود. میدونى؟ سخته که
بخواى یه درخت رو روى یه زمینِ سنگى رشد بدى. نمیشه! حتى اگه اون درخت قوىترین درخت باشه. ما خیلی سعی کردیم قوی بمونیم ولی دیگه داریم کم میاریم. داریم میگندیم!
رایمون نوشت1 : دلار از 10هزارتومن گذشت.
رایمون نوشت2 :عکاس را نمیدانم.
۹۷/۰۵/۰۷