آقای رایمون

« وبلاگ کامل غلامی »

آقای رایمون

« وبلاگ کامل غلامی »

آقای رایمون

و خدا برای هیچ کاری
با ما مشورت نخواهد کرد ...

بایگانی

گُلمان قبول نیست؟

پنجشنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۷، ۰۱:۱۴ ق.ظ


ایران اسپانیا


آقاى داور! آنجا که دستت را بالا گرفتى و گفتى گلمان قبول نیست، دلمان شکست! حنجرههاى به هم چسبیدهمان اجازه نداد صداى سوتت را بشنویم. کاش تو هم پرچم کمک داور را نمىدیدى. براى ماهایى که کافههایمان اجازه پخش زنده فوتبال را ندارند، ماهایى که باید اجازه ورود خانوادهها به استادیومى که قبلا هماهنگ شده را با داد و هوار بگیریم، این گل مىتوانست رگهایمان را پر خونتر کند و امیدمان به ادامهى این زندگىِ مسخره را بیشتر.
آقاى داور! نمىدانم شنیدهاى یا نه که مسئول خوابگاه دخترانهمان، وسطِ پخشِ فوتبال امشب برق را قطع مىکند، چون اعتقاد دارد صداى جیغ و فریادهاى دختران نباید از ساختمان خوابگاه خارج بشود. نمى دانم مىدانى یا نه که ما در کشور خودمان، نمىتوانیم هرجور که میخواهیم براى تیم ملى کشورمان خوشحالى کنیم و فریاد بکشیم.
شاید این
ها را نمىدانى. که اگر مىدانستى دستت را بالا نمىآوردى و سوت نمىزدى و نمی‌گفتی که گلمان قبول نیست. سوت نمی‌زدی و کشورى که تمامِ خوشحالىاش همین ذوقهاى کوچک و گذراست را غمگین نمىکردى. آقای داور تو 28 سال پیش را به یاد نمیآوری. تلویزیون 2 شبکه بیشتر نداشت. 31 خردادِ سال 1369. روزِ چهارشنبه.  توی بحبوحه بازیِ برزیل و اسکاتلند بودیم که زلزله رودبار جانمان را گرفت. آقای داور! شاید باورت نشود ولی 7 ریشتر لرزیدیم و مُردیم و خونمان زیر خروارها خاک و آجر خفه شد. ولی کم نیاورده بودیم. بلند شده بودیم. درست کرده بودیم. ساخته بودیم. و حالا فکر نکن به همین راحتیها کم میآوریم و بیخیال میشویم. آقای داور! این کشور غمگین است. همیشه بوده. ولی هیچوقت به زنگ ِ تفریح شدن فکر نکرده. هیچ وقت نترسیده. هیچ وقت بیخیال نشده.



زلزله رودبار 4

زلزله رودبار

زلزله رودبار


چهار تصویر بالا: جام جهانی 1990 | بازی برزیل اسکاتلند | 31 خرداد 1369 | همزمان با زلزله رودبار




۹۷/۰۳/۳۱
کامل غلامی

فوتبالی

نظرات  (۱۷)

چه قدر خوب نوشتی...
پاسخ:
مرسی ..
هعی باباع😢
پاسخ:
و هعی بابا
اوهوم.....


اشکِمونو دراوردی



پاسخ:
ببخشید :دی
۳۱ خرداد ۹۷ ، ۰۱:۴۲ چنگیز سیبیل
باختیم:(
پاسخ:
ولی خوب باختیم
۳۱ خرداد ۹۷ ، ۰۱:۴۵ پســـــــــــــر روزگــــــــــار
هعی ...
پاسخ:
و هعی
اون لحطه تلویزیون رفت رو رادیو و ما فک نکردیم حساب نیست و دو دیقه تا سر حد مرگ شاد بودیم
تا سر حد مرگا
بازی خیلی خوبی بود
پاسخ:
من صدام گرفته هنوز
و همین الان شام خوردم از استرس
چیه این فوتبال؟ :دی
۳۱ خرداد ۹۷ ، ۰۲:۰۲ چنگیز سیبیل
خوب باختن نتیجه رو عوض نمیکنه عین چی دویدن ولی نتونستن حقشونو از میدون بگیرن 
هعی ... هوی... هعی
پاسخ:
آره. ولی من راضی ام
پر از جیغ و فریاد و شادی بودیم و وقتی داور رو نشون داد که بحث داشت میکرد، سعی کردیم خودمونو گول بزنیم و بگیم لابد میخوان بگن خطا بوده ولی داور قبول نمیکنه.. وقتی گفتن مردوده انگار کل دنیا هوار شد سرم.. هیچوقت اینقدر از باخت تیم ملی کشورم ناراحت نشده بودم.. 
پسرامون عالی بودن، نباید گریه کنن! اونا باعث شدن ما کلی حس افتخار بهمون دست بده! 
پاسخ:
دقیقا اون لخظه ای که توصیف کردی واسه منم تکرار شده اون دیقه
هی میخواستیم خودمونو گول بزنیم که هیچی نیست و گل زده شده و تمام
ولی تموم نشده بود
دمشون گرم واقعا
فک کنم واسه اکثرمون همینطور بوده.. 
ایشالا بازی با پرتغال رو میبریم ^_^
پاسخ:
اوهوم
ایشالا ^__^
یه بازی فوق‌العاده بود، درسته بعد از گل خوردن کلی تو ذوقمون خورد،گریه کردیم اما اون گلی که زدن یه خون دوباره بود که حتی قبول نشدنش هم نمیتونه شادیش رو از بین ببره، ما به قهرمان دنیا یه گل زدیم دیشب! و خود کاستا گفت گلی که زدم شانسی بود.
اینم برای نوادگانم تعریف میکنم به عنوان بهترین بازی که تو عمرم از ایران دیدم:))

پاسخ:
برای نوه هات باید زیاد داستان تعریف کنیا :دی
۳۱ خرداد ۹۷ ، ۱۲:۰۵ فــــ . میم
آقا داور که عصبانی بودن همش...

اون جمله‌ی اول خیلی خیلی واقعی بود. 
پاسخ:
حقیقتا خوب بودن بچه ها
عیبى نداره میبریم پرتغالو میبریم 
لیاقت ایران رو نشون میدیم  
نشون میدادیم ایران یعنى چى 
متنتون خیلى خوب بود ، خیلى 
پسرامون یه چیزى فرا تر از فوق العاده حاضر شدن 
پاسخ:
اوهوم دقیقا
مرسی مرسی
۳۱ خرداد ۹۷ ، ۱۳:۱۴ آسـوکـآ آآ
سالگردشه
هنوز هم بعد از 28 سال داغش هنوز تازه ست و خاک هم سردش نکرده...
پاسخ:
دقیقا دقیقا ...
سلااام.  مرسی که وسط نوشته فوق العاده ات از رودبار یاد کردی. من به عنوان یک زلزله زده ازت تشکر میکنم :)✋.. البته من اون موقع هنوز به دنیا نیومده بودم ولی تاثیرش مثل بمب هیروشیما تو تمام نسل های ما هست و اون داغ و به سینه داریم. خواهر برادرم و از دست دادم و ته تمام روزای خوب و شادی ها غم خاصی رو تو چشم های مامان بابام حس کردم و اون آدم ها هیچ وقت اون ادم سابق نشدن.. دیشب خیلی شب سختی بود واسه ما :(
فوتبال عالی بود.. خیلی عالی توصیف کردی.. نمیدونم چرا بعد از فوتبالی که داشتیم به زندگی امیدوارتر شدم 
پاسخ:
سلام. مرسی از تو که یادآوری کردی.
ایشالا روحشون شاد باشه و دیگه نبینتیم از این روزا توی مملکتمون و البته توی دنیا
دقیقا دقیقا ..
یجوری دل ریش کن نوشتی عنوانتو که اصن خیلی.
بازیشون خیلی خوب بود. اما یه وقت کشیای بیخودی داشتن که انصافانه در حد یه بازی بین المللی تا این حد رسمی نبود. اما میشه بهشون افتخار کرد.
*وی البته تنها نیمه اول بازی را دید و ۴۵ دقیقه دوم را به گور پدر بنا نهاده امتحان لعنت میفرستاد.*
پاسخ:
دلمون ریش شد آخه :(
آره یکی دوجا خیلی ضایع شدن
اصلش نیمه دوم بود بابا
واقعا چجوری میتونی درس بخونی توی اون زمان؟ :دی
اره دیگه، تازه هنوز بازی با پرتغال مونده:))
اگه صعود کنیم وصیت میکنم نسل به نسل و سینه به سینه خاطراتم رو بازگو کنن تا برای آیندگان هم بمونه:))
پاسخ:
مرسی که هستی. مرسی که حمایت میکنی :دی
مرسی مرسی. خدا شما رو حفظ کنه :)
پاسخ:
مخلصیم :)