آقای رایمون

« وبلاگ کامل غلامی »

آقای رایمون

« وبلاگ کامل غلامی »

آقای رایمون

و خدا برای هیچ کاری
با ما مشورت نخواهد کرد ...

بایگانی

خودم کشتم!

چهارشنبه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۶، ۰۳:۱۷ ب.ظ




«خودم کشتم!»

این جمله اى بود که با فریاد و استیصال از زبانِ پدرى که وضع مالى مناسبى نداشت خارج شد. پدرى که براى دریافت هزینه بیمه ى عمر، زن و فرزند ١١ ماهه اش را به طرز فجیعى به قتل مى رساند. از روز شنبه ٧ مرداد یعنى ٤ روز پیش از انجام این کار با طرح ریزىِ نقشه اى در پىِ قتلِ زن و کودکش است. فکر مى کند که با یک نقشه ى حساب شده هم مى تواند پول بیمه ى عمرِ زن و فرزندش را بگیرد و هم مشکوک به قتل نشود. صبح روز سه شنبه ١٠ مرداد با خانم خود در فضاى سبز قرار مى گذارد. خودش زودتر از خانه خارج مى شود تا کسى از همسایگان آن دو را با هم نبینند و به او شک نکنند. با تماس تلفنى همسرش را در فضاى سبز ملاقات مى کند تا راهى مشهد بشوند. در راه وارد زمین بزرگ محصورى مى شوند تا استراحت کنند. تفنگ ساچمه اى اش را  هم با خود به همراه آورده. بعضى وقت ها با همسرش تمرین نشانه گیرى مى کردند و به زعم خودش آن روز هم براى همین منظور از تفنگ استفاده مى کرد. در حال تیراندازى به نشانه هاى معین شده بوده که ناگهان از پشت سر و از فاصله نزدیک به سرِ همسرش شلیک مى کند و او در حالی که فرزندش را در آغوش گرفته، خون آلود به زمین مى افتد.
در همین لحظه فرزند ١١ ماهه اش را در حالی که گریه می کرد، به دیوار آجری مى کوبد و پیکرش را به آن سوی حصار مى اندازد!
بعد از آن هم اسلحه و گوشی تلفن همراه همسرش را مى شکند و در بیابان مى اندازد. لوله اسلحه را نیز که شکسته بود به داخل منزل متروکه ای در منطقه گلبهار پرت مى کند.
حالا باید منتظر باشد تا بیمه، هزینه ى بیمه ى عمر زن و کودکِ ١١ ماهه اش را پرداخت کند!

"قتل"
"آدم ربایى"
"کودک کشى"
"فقر"
چه کلمات آشنایى! خدا آن روزى را نیاورد که اینجور چیزها برایمان على السویه شود. نکند که شنیدن این خبرها (که این اواخر هم خیلى زیاد شده) دلمان را به درد نیاورد. نکند آتناها و بنیتاها و این کودک ١١ ماهه  که حتى نامش نیز مفقود است قربانىِ ندانم کارى کسانى شوند که واقعا قاتل نیستند، ولى آدم مى کشند. که واقعا جانى نیستند ولى به طرز فجیعى جانِ انسان ها را مى گیرند.
داشتم فکر مى کردم که داریم به چه مسیرِ لامعلومى قدم مى گذاریم؟ چه مى شود که به چنین فکرى مى افتیم و اصلا چنین تفکرى در ذهنمان شکل مى گیرد؟ مگر براى یک پدر، کسى عزیزتر از کودکش وجود دارد؟ این فقر تا کِى میخواهد گریبان گیر خانواده ها و امنیتشان باشد؟
حالمان خوب نیست
کمى امید لطفا
کمى تدبیر




منبع خبر: روزنامه خراسان

چاپ شده در نشریه دوات



۹۶/۰۵/۱۸
کامل غلامی