آقای رایمون

« وبلاگ کامل غلامی »

آقای رایمون

« وبلاگ کامل غلامی »

آقای رایمون

و خدا برای هیچ کاری
با ما مشورت نخواهد کرد ...

بایگانی

370.

جمعه, ۲۶ دی ۱۳۹۳، ۰۶:۰۳ ق.ظ

میگفت "اگر من را تکه تکه هم کنند تمام ذرات وجودم نام تو را بر زبان خواهند آورد" خواستم امتحان کنم. گرفتمش ... با دو دستم گرفتمش ... تکه تکه اش کردم ... منتظر ماندم تا صدای تکه های وجودش را بشنوم، تا مرا صدا کند ... تا ببینم که راست می گوید یا دروغ ... قبل از اینکه جزئی از بدنش به صدا در آید از گوشه ای بادی وزید ... باد شدت گرفت ... شدید شد ... آنقدر شدید شد که تمام تکه های وجودش را از هم پاشید و نابودش کرد.

۹۳/۱۰/۲۶
کامل غلامی